سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ختم کلام

دانلود آهنگ محتاج از ناهید محسن صداشو بالا برد: احمق چرا نمیفهمی؟ به چه زبونی بگم؟ من نمیذارم باهاش ازدواج کنی. هرچی خریت داشتی بسه، دیگه نمیذارم خودتو بکشتن بدی. بابا هم تایید کرد: من یه دونه دخترمو دست همچین آدمی نمیدم. تموم شب با خونوادم حرف میزدم. دلیل آوردم، برهان آوردم، گریه کردم،تا بتونم راضیشون کنم. در مقابلش فریاد، کنایه ها، نصیحتا رو شنیدم. آخرشم محسن با حالت قهر به خونشون رفت. مامانو بابا هم با گفتن سریع تصمیم نگیر، قائله رو ختم کردن. من موندمو یه دنیا فکر و خیال. من موندمو اون امیدی که توی چشمای مامانم دیدم، من موندمو یه تصمیم سخت